سلام منصور خان

حال و احوال؟؟؟ شعر زیبایی بود

نهایت احساس

هوائیمون کرد این پستت

عجیب خاطره دارم از اون منطقه بخصوص وقتی تو تله کابین  نمک آبرود از تو ابرا رد میشی.

یه سری عکس دارم از هم اونجا هم جنگل النگدره گرگان...تمام همینجوری ابریه سطح زمین...پیداشون نکردم یکی رو بذارم اینجا.

آهنگت هم جون میده یه معکوس بدی به دنده پرواز کنه ماشین....

خاطرات را باید سطل سطل از چاه زندگی بیرون کشید .... خاطرات نه سر دارند ؛ نه ته ! بی هوا می آیند تا خفه ات کنند ، میرسند گاهی وسط یک فکر ؛ گاهی وسط یک خیابان .... سردت می کنند ؛ رگ خوابت را بلدند ! زمینت میزنند ... خاطرات تمام نمی شوند ، تمامت می کنند

سپاس منصور خان

چقدر هوس سفر دارم

اون هم به شمال............... هتل صخره ای لاله کندوان

سوگند عزیز و مهربون محبت داری انشالله قسمت بشه چشم... فرهادجان بابت لطف و محبتت ممنون هستم داداش

اره داداش پوریا واقعا همینطوره که میگی ای کاش بشه همگی دسته جمعی با دوستان بریم چرا نشه فقط پایه میخواد ................... هرکی پایه ست یاعلی